Ratings1,255
Average rating4.4
در باب تفاوت بین کتاب و فیلم Fellowship of the ring
کتاب ها همواره با فیلم های اقتباسی از اونها تفاوت دارند. در اینجا هم همینطوره با اینحال پیتر جکسون یک تالکین فن خراب بود و تمام تلاشش رو کرده بود که بشدت به داستان اصلی و نحوه داستان سرایی تالکین وابسته بمونه و تنها قسمت هایی همچون tom bombadil رو حذف کرده.
با وجود اینکه تام بامبدل یک فصل کتاب به نامشه و در سه-چهار فصل حضور داره ولی به گفته خود تالکین در اصل داستان تاثیر مستقیم نداره و بگونه ای یک ماهیت فلسفی است (یعنی تالکین میخواد یک پیام ماورای داستان خودش رو بگه) که ذهن خود تالکین رو هم درگیر کرده بود.
همچنین بخش های کوچکی اینطرف و اونطرف و فصل Barrow-downs توی فیلم نیست.
در باب شخصیت ها
داستان تالکین بشدت به اصطلاح “آدمها رو تو سفر میشناسی” پایبنده. داستان روایت منده و سوم شخص. با اینحال افکار شخصیت ها به خصوص فرودو بگینز که شخصیت اصلی است به خوبی تفسیر میشه. با اینحال بر خلاف فضا سازی داستان هایی همچون نغمه آتش یخ (نخوندم) در ژرفای فکر شخصیت ها نمیره. چون این شخصیت ها نیستند که معمای داستانند. بلکه واکنششون به شرایط دژخیمه که مد نظره و هر کدام در ماجراجویی و سفر پیش روی خود (دست کم در Fellowship of the ring) و خطرهای پیش روشون خودشونو نشون میدن. دوستی ها شکل میگیره، پرده ها کنار میره، نیت های شوم دیده میشه و افراد مشکوک بعضا محبوب میشن و وارونه این.
در باب دنیا سازی
“چی بگم که هرچی بگم کم گفتم” زیبایی دنیاسازی تالکین رو کنار بگذاریم از توصیفاتش رهایی نیست، اگر بگم پنجاه درصد کتاب توصیف فضاست بزرگنمایی نکردم. به زیبایی میشه حس کرد که تالکین تک تک لحظاتی که روایت میکنه رو قبلا در ذهن دقیق مجسم کرده و به طرز عجیبی براش مهمه، اینکه راهی که ازش میرن چجوریه، درخت ها، کوه ها، آثار طبیعی و انسانی همه و همه توصیف میشن.
در باب نویسندگی
نخستین چیزی که به نظر میرسه حرکت “Ticking Clook” تالکینه. دنیای کتاب به مراتب از دنیای فیلم کندتر پیش میره. در فیلم ماه ها حرکت رو به ده ساعت کاهش دادند. با اینحال در جای جای کتاب یک حس “بدو دیره” به خواننده داده میشه. هیچ جای داستان این حس دست از سر خواننده بر نمیداره. با اینحال تالکین با مهارت تمام حواسش بوده که میان دویدن ها، فرار ها و نگرانی و دغدغه ها، لحظه های آرامش و رهایی بذاره، بهترین نمونه اش حضور در lothlorien ه.
در باب شعر
بنظرم تنها دلیل و کافی ترین دلیل برای اینکه توصیه کنم کتاب رو در صورت امکان به انگلیسی بخونید همینه. تالکین دکترای زبان شناسی داشته، به زبان انگلیسی (جدید و قدیم) تسلط کامل و ادبیاتش در عین راحتی (به مراتب راحت تر از جورج آر مارتین) دقیق و ادبیبانه است.
اگر اشتباه نکنم بجز دو سه فصل از 22 فصل کتاب اول همه فصول دستکم، یک شعر در خودشون دارند (گاهی کوتاه، گاهی بلند) گهگاهی بیشتر از یکی.
شعر ها با وجود اینکه اگر نفهمید اصل داستان رو خراب نمیکنه، lore و ژرفای دنیای تالکین رو بشدت روشنتر میکنه. گاهی برای چند صفحه روایت های داستان (از رخدادهای تاریخی middle-earth) بصورت شعر میاد.
شخصیت های دنیای تالکین بدون شوخی و تمسخر و با جدیت به شعر جایگاه ویژه ای میدن در حدی که در rivendell تالاری مربوط به شعر خوانی هست. و شاعران جایگاه ویژه ای دارند (این بخش رو به عنوان یک انسان امروزی برام درکش سخت بود ولی به عنوان یک ایرانی آشنا) کاراکتر ها نه تنها به شعر ارزش میدن بلکه با جان دل گوش میسپارند و تلاش در جهت شاعری میکنند و اوج قدرت تالکین جایی خودش رو نشون میده که میتوانید حس کنید که مثلا فلان شعر ضعیف از بیلبو بگینز نمیتونه باشه.
جالبتر برای من اینکه حس میکنم در دوره ای که این کتاب نوشته شده نه دنیای فانتزی اینقدر پذیرفته بوده و نه این روش خاص از [فانتزی] نوشتن. ولی تالکین نوشت و موفق شد.
در باب توصیه به خواندن
این کتاب رو به دو قشر تنها توصیه میکنم
1) کسانی که یک کتاب رو نیمه راه رها نمیکنند، مهم نیست به دنیای فانتزی علاقه دارید یا نه، اگر از این دست هستید بخونید. چون حتی اگر پسندتون نباشه Book(بخش) دوم که برسید کتاب رو زمین نخواهید گذاشت.
2) به علاقهمندان دنیای فانتزی یا هرکس که میخواد لحظه ای از خواندن کافکا و کامو و اورول و آل احمد و... رها بشه شدیدا توصیه میکنم این کتاب رو بخونید. اگر نخستین کتاب فانتزی تون باشه مورد بهتری مد نظر ندارم (مگر اینکه شاهنامه رو فانتزی حساب کنید که البته ایرانیان امروزه نه توانایی کافی و نه رمق برای شاهنامه خوانی ندارند) اگر نخستین کتاب فانتزیتون نیست “نمیدونید چه چیزی رو از دست دادید”!